جنگ خلیج خوکها
در 1959 به دنبال پیروزی چپگراها به رهبری فیدل کاسترو در کوبا آمریکا پس از 60 سال در نزدیکی مرزهای خود با یک خطر جدی روبه رو شد به ویژه آن که فیدل جوان علاقه زیادی به نزدیک شدن به اتحاد جماهیر شوروی داشت.
نویسنده: علی غفوری
در 1959 به دنبال پیروزی چپگراها به رهبری فیدل کاسترو در کوبا آمریکا پس از 60 سال در نزدیکی مرزهای خود با یک خطر جدی روبه رو شد به ویژه آن که فیدل جوان علاقه زیادی به نزدیک شدن به اتحاد جماهیر شوروی داشت.
این وضعیت برای ایالات متحده قابل تحمل نبود بنابراین در اواخر سال 1960 دولت کندی تصمیم گرفت با کمک نیروهای طرفدار رهبری قبلی کوبا (باتیستا) و عوامل CIA حمله به سواحل کوبا را ترتیب دهد.
این نیروها حدود 6 ماه در گواتمالا آموزش جنگهای چریکی دیده و به تدریج آماده اجرای یک جنگ کلاسیک شدند در حالی که در 11 آوریل 1961 بالغ بر 5 هزار نفر میشدند به همراه 7 کشتی کوچک از گواتمالا و لویزییانای آمریکا عازم خلیج خوکها در کوبا شدند.
بلافاصله هشت هواپیمای بزرگ بی- 26 آمریکایی نیز با خدمهی کوبایی (مخالفان فیدل کاسترو) از نیکاراگوئه به پرواز درآمده و سه فرودگاه اصلی کوبا را بمباران کردند.
واکنش به موقع
علیرغم آن که کاسترو اصلاً انتظار چنین حرکت برنامهریزیشدهای را نداشت (او در این زمان تمام تلاش خود را وقف ایجاد واحدهای آموزشی و اعزام آن به مناطق فقیر کوبا کرده بود) اما موفق شد نیروهای انقلابی خود را سریع بسیج کند و به سرعت خود را به منطقه مورد تهاجم قرار گرفته برساند. از طرف دیگر بمباران هوایی بی- 26 ها هیچ اثری بر قدرت ناوگان هوایی کوبا نگذاشت.از روز 12 آوریل به بعد جهان با مقاومتهای سازمانیافتهی انقلابیون در محورهای اصلی مواجه شدند و مهاجمان که برای یک مبارزهی سهل و آسان خود را آماده کرده بودند دریافتند که انقلابیون اگرچه از یک ارتش منظم بیبهرهاند اما میتوانند از پسِ 5 هزار نیروی مزدور برآیند.
شدت نبرد در روزهای بعد افزایش یافت اما مهاجمان نتوانستند از ساحل خلیج خوکها جلوتر بروند چرا که ورود شش هواپیمای قدیمی دولت کوبا که به زحمت راهاندازی شده بودند مانع پیشروی نیروهای موتوریزه و تانک مزدوران شد.
در روز 17 آوریل هواپیماهای آمریکایی (تحت فرمان خلبانان مزدور) آخرین تلاش را برای پاکسازی نیروهای بر سر راه ارتش با اصطلاح آزادیبخش (ضد دولت کاسترو) کرد اما نتیجهی این حمله سقوط چند فروند از این هواپیماها بود و بالعکس انقلابیون با حملهی متقابل مهاجمان را به دریا ریختند. در آخرین ساعات جنگ روسای «سیا» و ستاد ارتش آمریکا از کندی خواستند تا اجازه دهد تا رزمناوهای آمریکایی با آتشباری انقلابیون را عقب برانند تا مهاجمان فرصت عقبنشینی بیابند اما کندی «عاقلانه» با این اقدام مخالفت کرد. چرا که باخبر شد که خروشچف علناً اعلام کرده، با هر اقدام مستقیم نظامی آمریکا علیه کوبا مخالف است.
جنگ خلیج خوکها در 17 آوریل به پایان رسید در حالی که 300 کشته و 1113 اسیر برای مهاجمان دربرداشت.
نتیجه نبرد
جنگ خلیج خوکها جنگی کوتاه و کوچک محسوب میشود اما بیتردید اثر سیاسی آن بسیار زیاد بود. هنوز پس از نیم قرن از آن تاریخ کوبا در «زیربینی» ایالات متحده به رهبری فیدل کاسترو ماهیت ضدآمریکایی خود را حفظ کرده و آماده است تا هر تهاجمی را پاسخ دهد.کوبا در زمان خود یک «سمبل» بود و اگر آمریکا میتوانست در نبرد خلیج خوکها کاسترو را سرنگون کند بعدها با جنبشهای چپگرایانه در نیکاراگوئه، شیلی و ال سالوادور مواجه نمیشد. کوبا در تمام سالهای جنگ سرد استخوان لای گلوی آمریکا بود. این کشور در 1962 در پی بحران موشکی کوبا (استقرار موشکهای روس در خاک این کشور که منجر به واکنش سریع کندی شد و جهان را به آستانهی یک جنگ برد) نشان داد که آماده است تا هرجا که طرف روس مایل باشد جلو برود.
کوبا بین سالهای 1970 تا 1989 به 15 کشور جهان نیرو فرستاد تا مانع پیروزی دولتهای راستگرا و یا کودتاچیان شود این کشور در جنگ سرد مبدل به بازوهای اتحاد شوروی شد و شاید دلیل این تندرویها همان حرکت ناجوانمردانه خلیج خوکها بود.
شکست عملیات خلیج خوکها اثر بدی برای دولت کندی داشت اگرچه کندی با قبول شکست جمله معروفی گفت: «پیروزی صد پدر دارد اما شکست یتیم است من مسئولیت اقدامات دولت را برعهده میگیرم.»
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}